دو رکعت عشق

روحانی شهید علی اصغر نادری جهرمی(رض) همیشه خود را مدیون امام(ره) وانقلاب اسلامی می دانست. در آخرین روزهای قبل از شهادتش در وصیت نامه اش چنین می نویسد: از مقدار مبلغی که در بانک، قرض الحسنه ونزد دیگران دارم ده هزار تومان به مدرسه علمیه شهید آیت الله دستغیب وده هزار تومان به مدرسه فیضیه قم بدهید. علت پرداخت این مبالغ این است که این مقدار شهریه را از امام زمان(عج) گرفته ام وهنوز نتوانستم قدمی در راه اسلام بر دارم.


علامه امینی وحوض کوثر

آقای عبدالله چایچی از قول مرحوم حجه الاسلام دکتر محمد هادی امینی فرزند علامه امینی رحمه الله نقل میکند: وقتی پدرم را دفن می کردیم مرحوم علامه بحر العلوم آمد و به من تسلیت گفت ومعانقه نمود. سپس فرمود:(من در این فکر بودم ببینم مولا امیر المومنین علیه السلام چه مرحمتی در مقابل زحمات وخدمات مرحوم امینی می نمایند. در عالم خواب دیدم: حوضی است آقا امیرالمومنان علیه السلام برلب آن ایستاده اند. افراد می آیند ومولا از آن حوض آب به آنها می دهند. گفتند: این حوض کوثر است. در این حال آقای امینی به نزدیک حوض رسیدن ظرف را گذاشتند، آستینها را پر از آب کردند وبه علامه امینی آب خورانیدند وخطاب به او فرمودند: بَیّض الله وجهک کما بَیّضت وجهی. پروردگار رو سفید کند تو را کما اینکه مرا رو سفید کرد.)مولا در این عبارت دو حقیقت را بیان کردند. علامه نسبت به حضرات معصومین علیهم السلام بسیار ادب داشت. وقتی وارد حرم مطهر حضرت امیر علیه السلام می شد از پایین به بالای سر نمی رفت. رو به روی حضرت می استاد وگریه شدیدی می نمود. خود ایشان به من فرمودند:(از آن وقتی که در نجف هستم از سمت بالای سر حرم نرفته ام) از پایین وارد شده واز همان سمت خارج می شدند. (انما یخشی الله من عباده العلما.همانا تنها مردان عالم خد اترسند. سوره فاطر:آیه 28)

 

یا قائم آل محمد(عج)

یا صاحب الزمان(عج)

سیره اخلاقی امام جعفر صادق(ع)

دورنگاری از اخلاق امام

«هرگز به نکوهش و دشنام کسی سخن نفرمود و بر روی کسی صدای مبارک را بلند نکرد و با هیچکس به غدر و خدعه برخورد نکرد و سخن چینی نفرمود و به ذم مردمان زبان نگردانید و شکمباره و پرخور نبود.در اموری که نبایست، عجله نمی نمود و به بیهوده نمی پرداخت و کسان را طعن و لعن و هَمز و لَمز نمی داشت و مال و منال نمی انباشت.» [1]
« مالک بن انس از جمله کسانی است که مدتی در محضر امام صادق علیه السلام تلمّذ کرده و درباره شخصیت آن حضرت چنین می گوید: و لقد کنتُ آتی جعفربن محمد و کان کثیرالمزاح والتبسم… مدتی خدمت جعفربن محمد مشرف می شدم. آن حضرت اهل مزاح بود و همواره ملایمی بر لبهایش نقش می بست. هنگامی که در محضر او نامی از رسول خدا صلی الله علیه و آله برده می شد رنگش به سبزی و سپس به زردی می گرایید. در مدتی که به خانه آن حضرت رفت و آمد داشتم او را خارج از سه حال ندیدم، یا نماز می خواند یا روزه بود و یا به قرائت اشتغال داشت و هرگزبدون وضو از حضرت رسول نقل حدیث نمی فرمود و سخنی به گزاف نمی گفت[2]

معاشرت با مردم

« روزی به قصد تسلیت گوئی به یکی از خویشاوندان نزدیکش از خانه بیرون آمد و عده ای از اصحاب نیز همراه وی بودند. از قضا در وسط راه بند کفش امام پاره شد. آن حضرت کفش به دست گرفت و پا برهنه به راه خود ادامه داد. ابن یعفور یکی از یاران نزدیک امام تا حضرت را در این وضع دید فورا کفش از پای خویش در آورد و بند آن را باز کرد و به امام تقدیم داشت، اما امام نه تنها آن بند را نگرفت بلکه با ناراحتی از او روی برگردانید و فرمود: شایسته ترین فرد برای تحمل مصیبت و ناراحتی خود صاحب مصیبت است. امام همینطور با پای برهنه راه رفت تا به منزل مردی که برای تسلیت به او بیرون آمده بود، رسید.» [3]

صفحات: 1· 2· 3