موضوع: "بدون موضوع"
حضرت زهرا(س) نور عالم تکوین وتشریع است
سه شنبه 93/12/12
در حديث قدسی اينگونه بيان شده که: «لولاک لما خلقت الأفلاک و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمة لما خلقتکما» خداوند تبارک و تعالی خطاب به پيامبر(ص) ميفرمايد: اگر تو نبودی من افلاک را خلق نميکردم و اگر علی نبود تو را خلق نميکردم و اگر فاطمه(س) نبود، نه تو و نه علی را خلق نميکردم.
بحث در اين حديث زياد واقع شده که آيا اساساً اين حديث از نظر سند درست است يا نه؟ اشکالات سندی نسبت به اين روايت شده است، اما از نظر دلالت مضامينی که در اين روايت وجود دارد، همه قابل دفاع و قابل استدلال است. قسمت اول حديث که در رابطه با خود پيامبر(ص) است، اين در روايات ديگری هم وارد شده است و در جوامع روائی مختلف ذکر شده و کسانی که در مورد اين روايت تأمل دارند بحثشان در مورد ذيل روايت ميباشد. اما به نظر ما اين مضمون قابل دفاع است. اگر بخواهيم به طور خلاصه بيان کنيم ميتوانيم به همان منطقی که اين مسئله را در مورد پيامبر(ص) ميپذيريم، ميتوانيم به همين منطق ذيل حديث را که فرموده «لولا فاطمة لما خلقتکما» را اثبات کنيم. اگر صدر حديث که «لولاک لما خلقت الأفلاک» است پذيرفته بشود که مورد پذيرش هست، ذيل حديث هم که ميگويد: اگر فاطمه(س) نبود، نه علي(ع) و نه پيامبر(ص) خلق نميشدند هم کاملاً سخن درستی است. ببينيد در اينجا وقتی تعبير ميشود «لولاک لما خلقت الأفلاک» در واقع پيامبر مکرم اسلام غايت خلقت معرفی شده يعنی علت غايی برای خلقت معرفی شدهاند، حال چطور پيامبر(ص) غايت خلقت معرفی شده و چطور علت غايی خلقت بر شمرده شده است؟ اگر ما گفتيم هدف از خلقت انسان کمال مخصوص انسانی است و اگر انسان خلق شده برای اينکه به کمال و عاليترين کمالات و درجات کمال برسد برای حرکت به آن نقطهی کمالية نيازمند اين است که درجاتی را طی کند تا به درجات عاليه برسد. آخرين درجه کمال انسانی در انسان کامل متجلی شده که آن نقطه بلند و قلهای است که انسان برای رسيدن به آن دارد تلاش ميکند و اگر اين قله در زندگی و در هندسه زندگی بشری تعريف نشده بود، اصلاً حرکت به سمت آن کمال معنی نداشت. کجا برويم و چه بکنيم؟ مثلاً وقتی انسان از دامنه کوه بالا ميرود و قله را ميبيند، حرکت را به سمت قله تنظيم ميکند قدم به قدم به سمت آن حرکت ميکند. حال اگر قلهای نباشد و نقطهی هدفی نباشد که اسمش را بتوانيم کمال بگذاريم، اين حرکت به چه سمتی و به کجا خواهد بود؟ و آن قله که کمال انسانيت است تجلی در وجود پيامبر(ص) و ائمه معصومين(ع) پيدا کرده است. انسانهای کامل يعنی چهارده معصوم(عليهم السلام) اينها در عاليترين درجه کمال انسانی و قلهی حرکت انسان هستند. اگر حديث قدسی ميفرمايد «لولاک لما خلقت الأفلاک» برای اين است که پيامبر(ص) علت غايی خلقت است. در همه خلقت انسان محور است و در بين انسانها هم محور انسان کامل است.
منتهی بعضی مقداری از اين بالاتر هم گفتهاند بعضی از بزرگان و عرفا و حکما معتقدند که انسان کامل نه تنها علت غايی خلقت است بلکه علت فاعلی خلقت هم هست.
ملاصدرا در ذيل اين حديث شريف «بنا اينعت الأثمار» ميفرمايد که ما غير از نقل از راه عقل و برهان هم برايمان روشن است که پيامبر(ص) و اهل بيت پيامبر(عليهم السلام) در ردهی علت فاعلی خلقت هستند نه فقط علت غايی يعنی اينطور نيست که فقط عالم طبيعت به هدف آنها خلق شده باشد بلکه آنها علت تحقق عالم خلقت هم هستند. حال اينکه چطور ميشود تصوير کرد پيامبر مکرم اسلام علت خلقت عالم طبيعت هم باشد اين در جای خودش بيان شده که انوار مقدسهی پيامبر(ص) و اهل بيت(عليهم السلام) در واقع واسطهی ايجاد عالم و واسطهی تکامل موجودات اين عالم و جبران نقصهای اختياری و غير اختياری انسان بودهاند. پس پيامبر(ص) هم علت فاعلی و هم علت غايی ميتواند باشد، آن وقت در اين مسير اميرالمؤمنين(ع) را اگر ملاحظه کنيم در طول شخصيت پيامبر(ص) هم در عالم تکوين و هم در عالم تشريع و فاطمه زهرا(سلام الله عليها) هم در عالم تکوين و هم در عالم تشريع نقشهايی که داشتهاند کاملاً ميتواند اين را اثبات کند که اگر فاطمه نبود و دفاع فاطمه از ولايت حضرت علي(ع) نبود چه مشکلاتی پيش ميآمد و اگر ولايت و امامت علي(ع) نبود نبوت ابتر بود. استکمال حرکت پيامبر(ص) به ولايت و امامت اهل بيت و اميرالمؤمنين(ع) است و رمز ماندگاری ولايت اهل بيت و اميرالمؤمنين آن دفاعی است که فاطمه زهرا از اميرالمؤمنين(ع) کرده است. پس اين «لولا فاطمة لما خلقتکما» صرف نظر از اينکه اين روايت سند معتبری دارد يا نه، مضمون آن يک مضمون قابل دفاع و قابل استدلال است به همان منطقی که در مورد پيامبر(ص) گفته شد. ما رواياتی داريم در مورد حضرت زهرا(س) که اصلاً علت اينکه حضرت فاطمه(س) زهرا ناميده شده اين است که عالم خلقت به نور وجود حضرت زهرا(س) روشن شد و با آن نور پاک از تاريکی و ظلمت خارج شد. البته منظور وجود مادی آن شخصيت نيست بلکه اين وجود مادی مستظهر است به آن نور وجودی واسعه و به هرحال در واقع منشأ آن يک نور پاک ميباشد.
لذا حضرت زهرا(س) هم نور عالم تکوين است و هم نور عالم تشريع، روايات در اينجا زياد است مثلاً شيخ صدوق(ره) در علل الشرايع از پيامبر(ص) روايتی را نقل ميکند که می فرمايد: خداوند تبارک و تعالی ما را قبل از خلقت دنيا آفريده، از حضرت سؤال ميکنند که شما در آن موقع کجا بوديد که ميگوئيد ما را قبل از خلقت عالم آفريده؟ حضرت(ص) ميفرمايد که ما در برابر عرش خدا تسبيح و تحميد و تقديس و تمجيد او ميکرديم. باز سؤال ميکنند به چه صورت؟ ميفرمايند: ما به صورت هياکل و اشباه نور بوديم.
پس به نظر ميرسد اينکه گفته ميشود اگر فاطمه زهرا(س) نبود، علی و پيامبر هم خلق نميشدند اين يک مطلب قابل دفاعی است و ما اگر بخواهيم در يک جملهی کوتاه حضرت زهرا(س) را معرفی کنيم ميگوييم «حضرت زهرا(سلام الله عليها) نور عالم تکوين و تشريع هستند» و وقتی ميگوييم نور عالم تکوين و تشريع هستند اين برای ما خيلی معنی دارد و مسئوليت ميآورد، در ايام فاطميه ضمن اينکه عزاداری ميکنيم و ضمن اينکه از مظلوميتهای حضرت زهرا(س) می گوييم، بايد حواسمان باشد که اين شخصيت متعالی و انسان کامل قلهای است که زندگی ما و مسير حرکت ما بايد به سمت رسيدن به آن کمالات باشد که در آن شخصيت بزرگ وجود داشته است.
(منبع: سایت حجه الاسلام والمسلمین سید مجتبی نورمفیدی)
نوروز 94
چهارشنبه 93/12/06
آيتالله العظمي شاهآبادي ، استاد عرفان امام خميني (ره)
درباره جايگاه و شأن حضرت صديقه سلام الله عليها مي فرمايند :
آن چيزي كه ارزش دارد مقام قرب پروردگار است
و اين مقام محقق نميشود “مگر از طريق خانم حضرت زهرا سلام الله عليها»
(نورزتان فاطمي)
به یاد روح الله
یکشنبه 93/11/19
به نام اعظمی که عظیمی چون خمینی آفرید
سلام بر تو ای روح خدا سلام بر تو که بخشنده تر از آفتاب در آسمان ابدیت تابیدن گرفتی و با ملائک در هم آمیختی.
سلام بر تو که از نظرها پنهان و در دل ها جاودانه ای و سلام بر تو که از خاک در گستره ی افلاک زیستن دوباره آغاز نمودی
خمینی جان
آن دل که به یاد تو نباشد دل نیست/ قلبی که به عشقت نتپد جز گِل نیست
آن کس که ندارد به سر کوی تو راه/ از زندگی بی ثمرش حاصل نیستفجر بیداری
فجر بیداری
رسید موسم بهمن بهار باز آمد
جلال محفل ما، یار دل نواز آمد
به پاست خیمه آلاله های صحرایی
«و ان یکاد» بخوان موسم نیاز آمد
درون هر ورق سبز بنگری، بینی
جمال یوسف مصری در این تراز آمد
چراغ لاله فروزان شد از دم عیسی
شمیم یاد عزیزانِ پاکباز آمد
زمان، زمان طلوع است و فجر بیداری
کنون که جلوه خورشید برفراز آمد
نکات برگزیده از آثار امام خمینی(ره)
شنبه 93/11/18
* تادب به آداب شریعت:
بدان که هیچ راهی در معارف الهیه پیموده نمی شود مگراین که انسان ابتد کنداز ظاهر شریعت و تاانسان متادب به آداب شریعت حقه نشود هیچ یک ازاخلاق حسنه از برای او به حقیقت پیدا نشود و ممکن نیست که نور معرفت الهی در قلب او جلوه کند و علم باطن واسرار شریعت از برای او منکشف شود و پس ازانکشاف حقیقت و بروزانوار معارف در قلب نیز متادب به آداب ظاهر خواهد بود.
عصرامام خمینی(ره) از منظر مقام معظم رهبری دامت افاضاته
چهارشنبه 93/11/15
امام (رحمت الله علیه) كه خود درحقيقت پرچم دار بزرگ عصر جديدي در زندگي بشر است ضمن ابراز تعجب از غفلت علماي بلاد اسلامياز رسالت تاريخي خود باتصريح به آغاز عصر بشريت تشنة معنويت، گرايش جوامع بشري به ارزشهاي وحي و عطش ملتها به دين معنويت را، از ويژگيهاي اين عصر ذكر نموده ميفرمايد :
«..تعجب است كه چگونه بسياري از علما و روحانيون كشورها و بلاد اسلامياز عظيم و رسالت الهي و تاريخي خود در «اين عصر » كه بشريت تشنة معنويت واحكام نورانــــي اسلام است غافلند « و عطش ملتها را درك نميكنند » واز التهاب و گرايش جوامع بشري به ارزشهاي وحي بي خبرند و قدرت ونفوذ معنوي خود را دست كم گرفتهاند. »
ولي امر مسلمين حضرت آيه الله خامنه اي ، با اعتقاد به اهميت فراوان بررسي وتحليل موضوع تحولات عميق گستردهاي كه امام (رحمت الله علیه) درعرصة جهاني پديد آوردند بارها به طرح و تبيين وتحليل مقولة «عصر امام خميني (رحمت الله علیه) پرداختهاند.ايشان دراين باره ميفرمايند:«امروز يك عصر و يك دوران جديد به وجود آمده است، دوران جديد رابايد دوران امام خميني (رحمت الله علیه) ناميد.»
معظم له با بيان برخي ا زمهمترين شاخصههاي اين دوران اضافه فرمودند:
«با آغاز دوران جديد نه تنها در ايران يا كشورهاي اسلاميمردم به باورهاي الهي بازگشتهاند بلكه در سطح جهان «عقيدةمذهبي»وگرايش معنوي درميان جوامعي كه دهها سال تحت سلطة حكومتهاي ضد مذهب زندگي كرده بودند رشد نموده است. »
درجاي ديگر با تصريح به اين كه: «اين عصر رابايد عصر امام خميني (رحمت الله علیه) ناميد و ويژگي آن عبارت است از بيداري و جرأت ملتها در برابر زورگويي ابر قدرتها… و سر بر آوردن ارزشهاي معنوي والهي » ميفرمايند:
ما امروز نشانه هاي رشد معنويت و افول ماديت را در دنيا ميبينيم » وامروز دردنيا گرايش به دين شروع شده است «وقرن حاضر قرن گرايش عموميبشريت به معنويت ودين است. »
ايشان ميافزايند: «آن روزي كه دين ومعنويت ضد ارزش به حساب ميآمد ومورد استهزاء قرار ميگرفت گذشته است، امروز بي ديني و از اعتقاد معنوي تهي بودن يك ضد ارزش است اين ويژهگي هاي عصر جديدي است كه امام (رحمت الله علیه) - اين مرد بزرگ - پرچم آن را درجهان بر افراشت. »
و دگر باره تأكيد مينمايند :« اين دوران {عصر امام خميني (رحمت الله علیه) دوران اسلام ودوران غلبة ارزشهاي الهي ومعنوي است، اين دوران، دوران امام خميني(رحمت الله علیه) ميباشد وان شاء الله جوانهاي ما اين آينده را خواهند ديد. »
همانگونه كه مقام معظم رهبري فرمودند: امام (رحمت الله علیه) مبشر دوران جديدي درتاريخ حيات بشري است كه مطالبات معنوي بشر و رويكرد ديني و مذهبي انسان بيش از ادوار گذشته وچند قرن اخير، جلوهگر خواهد شد، البته : «امام خميني (رحمت الله علیه) پيامبر تازه اي نبود، اما او از يادآوران بود، ازمخاطبان «انت مذكر» كه عهد فطري مردمان با خداوند را به آنان ياداوري كرد وپس از چند قرن كه از هبوط بشر در مصداق جمع كلي ميگذشت چون اسلاف خويش از ابراهيم واسماعيل ومحمد (ص) دوره اي از جاهليت وعصر ديگري از دينداري را آغاز كرد، اين عصر تازه رابايد عصر امام خميني (رحمت الله علیه) نام نهاد.»
اكنون هر تحليلگر بصير ومنصفي كه تحولات چند دهة اخير جهان را به خوبي تعقيب وبررسي نموده باشد بر اين امر صحه ميگذارد كه: «جهان امروز دردوران انتقال از يك عصر به عصر ديگري قرار دارد و تا اين انتقال به انجام رسد ديگر روي ثابت به خود نخواهدديد.»
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در جایی دیگر در تبیین شخصیت رهبرکبیر انقلاب اسلامی می فرمایند:
خمینی(رحمت الله علیه) تنها انسان معاصر است که حقیقت اسلام ناب را در خود مجسم ساخته است در میان انسان های غیر معصوم، خمینی(رحمت الله علیه) هیچ نظیری ندارد.
هیچ بعد ارزشی وجود ندارد مگر آن که در وجود پربرکتش تابشی کامل یافته است.
آنانی که تاسف می خورند چرا در زمان حضور ائمه معصومین نبودند تا از سرچشمه زلال وحی، قلب و اندیشه و رفتار خویش را تطهیر کنند و همان انسانی شوند که خداوند متعال درباره شان می فرماید: خداوند از آنان راضی است و آنها نیز از او خشنود هستند…
آنانی که در حسرت دیدار مهدی آل محمد اندوه روز را به اشک شبانه پیوند می زنند…
آنانی که نگرانند که آیا اسلامی که اکنون ارایه می شود با وجود فاصله زمانی زیاد با عصر وحی، چقدر می تواند همان اسلامی باشد که خداوند آن را مظهر نعمت کامل بر بشریت می داند…
خلاصه این که همه آنانی که تشنه حقیقت در سراسر گیتی هستند بدانند خمینی(رحمت الله علیه) مژده بزرگ خداوند برای بشریت اکنون و انسان های بعد تا روز ظهور منجی کل است.
این خمینی(رحمت الله علیه) است که همه زندگیش جلوی روی ماست و همه نوشته هایش در دسترس ماست. زندگی و سخنانی که انسان هر چه بیشتر در آنها عمیق شود خداوند را به خاطر این نعمت بزرگ بیشتر شاکر می شود.
آنچه گفتیم نه به معنای انکار بزرگی بزرگان و بیقدر شمردن زحمات و مقامات معنوی آنهاست. هرگز!
منظور این است که خمینی(رحمت الله علیه) عصاره همه خوبان پیشین خود است و سخنانش جامع همه حرف های درستی است که هر بزرگی قسمتی از آن را در تارک تاریخ به ثبت رسانده است. خمینی(رحمت الله علیه) عصاره همه حقیقت هایی است که پیشینیانش به مقداری از آن دست یافته بودند.
کتاب خمینی(رحمت الله علیه) روبروی همه جهانیان تابشی بـی سایه دارد. بنابر این در این عصر و روزگاران، عذر هیچ کس برای نفهمیدن، برای تردید کردن، برای فریب خوردن و گمراه گشتن با وجود این کتاب پذیرفته نیست.
سخنان و رفتار او تفسیر قرآن کریم و مرجع فهم احادیث شریف و تکمیل همه حکمت های عمیق است.