موضوع: "بدون موضوع"

بی ادبی فرزند


به یك بزرگی گفتند بچه ی شما بی ادب است.
گفت: چه كرده است؟
گفتند: سقایی مشك آبی روی دوشش بود و می رفت، بچه ی شما یك سوزن به مشك آب فرو كرد و این آب هایش خالی شد.
آن بزرگ : خیلی ناراحت شد، رفت به همسرش گفت، همسر شروع كرد به منقلب شدن و گفت: باید اینطور باشد، گفت: چرا؟
گفت: من وقتی حامله بودم، از كنار درخت اناری گذشتم، انار مردم بود. دهنم پر آب شد، یك سوزن در انار فرو كردم و از این سوراخ آب انار را خوردم. آن آب انار خلافی كه خوردم، باید. . .
من سوزن به انار زدم، باید بچه ام به مشك سوزن بزند
[حجت ااسلام قرائتي در برنامه درسهايي از قرآن ۰۴/ ۰۷/ ۸۷]

13 دقیقه مکث!

بسم رب الشهدا و الصدقین

سلام بر دریاهای دلخسته
سلام بر سیمرغهای پر شکسته
سلام بر مهاجران هم دسته
وسلام و تحیات خدواند بر13 تن از شهیدان گرانقدر و مظلوم غواص  دست بسته که فضای گرگان  را معطّر به شمیم خود خواهند نمود.

 

 

 

 

 

 

 

خوشا آنان که با عزت ز گیتی

بساط خویش برچیدند و رفتند

ز کالاهای این آشفته بازار

محبت را پسندیدند و رفتند

خوشا آنان که در میزان وجدان

حساب خویش سنجیدند و رفتند

نگردیدند هرگز گرد باطل

حقیقت را پسندیدند و رفتند

خوشا آنان که بر این عرصه خاک

چو خورشیدی درخشیدند و رفتند

خوشا آنان که از پیمانه دوست

شراب عشق نوشیدند و رفتند

خوشا آنان که با اخلاص و ایمان

حریم دوست بوسیدند و رفتند

خوشا آنان که در راه عدالت

به خون خویش غلتیدند و رفتند

خوشا آنان که بذر آدمیت

در این ویرانه پاشیدند و رفتند

چو نخل بارور در تنگستان

ثمر دادند و بخشیدند و رفتند

خوشا آنان که پا در وادی عشق

نهادند و نلغزیدند و رفتند

خوشا آنان که بار دوستی را

کشیدند و نرنجیدند و رفتند

رسا در راه خدمت باش کوشا

خوشا آنان که کوشیدند و رفتند

زنده یاد دکتر قاسم رسا

 

 

دو رکعت عشق

روحانی شهید علی اصغر نادری جهرمی(رض) همیشه خود را مدیون امام(ره) وانقلاب اسلامی می دانست. در آخرین روزهای قبل از شهادتش در وصیت نامه اش چنین می نویسد: از مقدار مبلغی که در بانک، قرض الحسنه ونزد دیگران دارم ده هزار تومان به مدرسه علمیه شهید آیت الله دستغیب وده هزار تومان به مدرسه فیضیه قم بدهید. علت پرداخت این مبالغ این است که این مقدار شهریه را از امام زمان(عج) گرفته ام وهنوز نتوانستم قدمی در راه اسلام بر دارم.


علامه امینی وحوض کوثر

آقای عبدالله چایچی از قول مرحوم حجه الاسلام دکتر محمد هادی امینی فرزند علامه امینی رحمه الله نقل میکند: وقتی پدرم را دفن می کردیم مرحوم علامه بحر العلوم آمد و به من تسلیت گفت ومعانقه نمود. سپس فرمود:(من در این فکر بودم ببینم مولا امیر المومنین علیه السلام چه مرحمتی در مقابل زحمات وخدمات مرحوم امینی می نمایند. در عالم خواب دیدم: حوضی است آقا امیرالمومنان علیه السلام برلب آن ایستاده اند. افراد می آیند ومولا از آن حوض آب به آنها می دهند. گفتند: این حوض کوثر است. در این حال آقای امینی به نزدیک حوض رسیدن ظرف را گذاشتند، آستینها را پر از آب کردند وبه علامه امینی آب خورانیدند وخطاب به او فرمودند: بَیّض الله وجهک کما بَیّضت وجهی. پروردگار رو سفید کند تو را کما اینکه مرا رو سفید کرد.)مولا در این عبارت دو حقیقت را بیان کردند. علامه نسبت به حضرات معصومین علیهم السلام بسیار ادب داشت. وقتی وارد حرم مطهر حضرت امیر علیه السلام می شد از پایین به بالای سر نمی رفت. رو به روی حضرت می استاد وگریه شدیدی می نمود. خود ایشان به من فرمودند:(از آن وقتی که در نجف هستم از سمت بالای سر حرم نرفته ام) از پایین وارد شده واز همان سمت خارج می شدند. (انما یخشی الله من عباده العلما.همانا تنها مردان عالم خد اترسند. سوره فاطر:آیه 28)

 

یا قائم آل محمد(عج)