شهید توبالا رفته ای من درزمینم برادر روسیاهم شرمگینم 2
سيد حسين حسيني اتراچالي
نام پدر : سيد حيدر
محل شهادت : هورالهويزه
تاریخ تولد : 1346
تاریخ شهادت : 1363
مزار:گلزار شهدای امام زاده عبدالله گرگان
زندگينامه شهيد:
عاشق دلباخته و طلبهي مجاهد و خستگيناپذير عرصههاي نبرد، سيد حسين حسيني اتراچالي سال 1346 در روستاي نومل از توابع شهرستان گرگان پا به عرصه گيتي نهاد. وي در دامان پرفيض مادر بزرگوار و نيز تحت حمايت و تربيت پدر گراميش، موفق گرديد، دوران كودكي خود را با پيشرفتهاي شايان توجه پشت سرگذارد. سپس در سن 7 سالگي وارد مدرسه شد و تحصيلات خود را تا سوم راهنمايي ادامه داد. بعد از آن جهت فراگيري تعليمات ديني وارد حوزهي علميه شد، تا جوهرهي وجودش را بيشتر با آئين اسلام آشنا سازد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل بسيج مستضعفين به عضويت اين نهاد مردمي درامد و به عنوان يك بسيجي پيرو خط امام، فعاليتهاي خويش را گسترش داد. دورهي آموزش رزمي را در بسيج، سپري كرد. زيرا ميخواست نقش مؤثري را در دفاع مقدس بر عهده بگيرد. اگرچه قبل از انقلاب اسلامي، بدليل سن كمش، نتوانسته بود آنچنان كه بايد و شايد فعاليت نمايد. اما بعد از آغاز جنگ تحميلي ديگر نتوانست در مقابل تهاجم نظامي دشمنان جنايتكار سكوت كند، لذا تصميم گرفت به جبهه عزيمت كند. وي ابتدا در بهمن سال 1361 و بار دوم در بهمن ماه 1362 و در نهايت در بهمنماه 1363 به جبهههاي نبرد حق عليه باطل اعزام شد، كه در آخرين اعزامش پس از گذشتن از اتوبان «بصره»، در عمليات عظيم «بدر» با آن همه احساس مسئوليتي كه از خود نشان ميدهد، روح ناآرام و پرتلاطم او آرام ميگيرد و قطرهي، جدا مانده از درياي عشق، به درياي وصال نايل ميآيد و جان به جان آفرين تسليم ميكند.
فرازهايي از وصيتنامه شهيد:
آنانكه در راه خدا ميجنگند و همچون اثري نفوذناپذيرند، آنها محبوب خداوندند.
پدر و مادرم، زماني كه شما را به خاطر الله و دين اسلام و كشور اسلاميمان ترك كردم، روحم در ميان شما پرواز ميكرد و هم اكنون كه شهيد شدهام، روحم در ميان شماست.
شهادت ارثي است كه از حسين بن علي(ع) به ما رسيده. اين راهي است كه همهي ما بايد برويم و چه بهتر كه، في سبيل الله باشد. راهي كه چه بكشيم و چه كشته شويم، پيروزيم.
پدرم، اگر ميخواهي از زحمتهايي كه براي من كشيدهاي، بهرهاي ببري، صبر پيشه كن، به شايعات گوش نكن، قدر امام را بدان كه به حق نايب امام زمان(عج) است.
مادرم، نميتوانم بگويم كه در مرگ من گريه نكن، مادري كه براي فرزندش شبهاي طولاني نخوابيده است و روزهاي دراز كه كنار گهواره نشستهاي. گريه كن مادرم. گريه كن تا استكبار جهاني بداند كه هرچند فرزندان اين امت را از ما گرفتهاند وليكن مادرانشان زندهاند تا شهيداني ديگر بپرورانند. گريه كن مادرم، ولي نه آنطور كه منافقين خوشحال شوند. هميشه به ياد خدا باش و خدا را در نظر بگير. مادرم، از اينكه فرزندي شايسته برايت نبودم، طلب بخشش ميكنم.
در مگر من غم و اندوه به خود راه ندهيد. چون من راهي را رفتهام كه عاشقش بودم و به مرگي از اين دنيا كه افتخارم و آرزويم بود.
امام را، امام را تنها نگذاريد اگر مسلمانيد.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حسینی در 1391/09/17 ساعت 09:19:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |