موضوع: "بدون موضوع"
شهید توبالا رفته ای من در زمینم برادرروسیاهم شرمگینم 3
چهارشنبه 91/09/29
مناجات نامه شهید علی اکبرقربانی نصرآبادی
فرزند: عباس
ولادت:10/12/1347
شهادت:18/04/1365
محل شهادت:مهران
عملیات:کربلای 1
شغل:دانش آموز
محل دفن:گرگان(گلزار شهدا)
به نام اوکه زینت زبانها ویادگار جانها نام اوست .به نام او که آسایش دل ها وآرایش کارها به نام اوست.به نام اوکه روح روح ها مفتاح فتوح ها نام اوست.به نام اوکه فرمان ها ،روان وحال ها برنظام از نام اوست .بس قفلها که به این نام برداشته، بس رقم های محبت که به این نام بر سینه ها نگاشته،بس غافلان که به وی هوشیارشد،بس مشتاقان که به این نام دوست را یافته اند.
سلوک خردمندانه
پنجشنبه 91/09/23
واما!سلوک خردمندانه”
مردم اغلب غیرمنطقی،خودمحورومتعصب هستند!
درحال آنهاراببخش!
اگرمهربان باشی،مردم تورامتهم میکنندکه پشت این مهربانی ها هدفهای خود خواهانه پنهان شده است!
درحال مهربان باش!
اگرموفق شوی،دوستان دروغین ودشمنان وافعی بدست خواهی آورد!
درحال موفق شو!
اگرصادق وصریح باشی،ممکن است تورافریب دهند!
درحال صادق وصریح باش!
چیزی راکه برای ساختنش سالها تلاش کرده ای،می تواننددریک شب نابود کنند!
در هرحال توبساز!
اگرآرامش وخوشبختی را بیابی موردحسد واقع می شوی!
در هر حال به دنبال خوشبختی باش!
کار امروزخوب تورا،اغلب افراد،فردافراموش می کنند!
در هرحال توکارخوبت را انجام بده!
بهترین هایت رابه دنیابده واین ممکن است هرگز کافی نباشد!
درهرحال تو،بهترین هایت را به دنیابده!
می دانی…..هرچه بوده بین تووخداست!
درهرحال هیچ کدام بین تووآنها نبوده ونخواهدبود!
گلستان نگارستان ایران
یکشنبه 91/09/19
استان گلستان در یک نگاه
استان گلستان يكي از استانهاي نو بنياد اما با پيشينهي تاريخي ايران است كه طبيعت چشمنواز آن، مردماني با زبان و فرهنگ گوناگون را در خود جاي داده است. اين استان تا سال 1376 بخشي از استان مازندران بود، اما در آن سال به صورت استاني مستقل درآمد و شهرستان گرگان به عنوان مركز آن برگزيده شد.
اين سرزمين تا قرن هفتم موسوم به ايالات گرگان بوده و از قرن هفتم تا چهاردهم ايالت استرآباد ناميده شد. سابقه تمدن در آن با توجه به كاوشهاي باستان شناسي به حدود هفت هزار سال قبل بر ميگردد و در حقيقت يكي از قديميترين ايالتهاي و مركز عمده تمدن نشين از آريائيها در شمال ايران بوده است.
استان گلستان بزرگترين و آبادترين سرزمين در شمال ايران در سدههاي اوليه اسلامي و قبل از آن بوده است. اين سرزمين تا قرن هفتم موسوم به ايالات گرگان بوده و از قرن هفتم تا چهاردهم ايالت استرآباد ناميده شد. سابقه تمدن در آن با توجه به كاوشهاي باستان شناسي به حدود هفت هزار سال قبل بر ميگردد و در حقيقت يكي از قديميترين ايالتهاي و مركز عمده تمدن نشين از آريائيها در شمال ايران بوده است. در گذشته وسعت آن به تنهايي بيش از وسعت ايالت طبرستان ، مازندارن كنوني و گيلان بوده و با سر زمينهاي وسيعي چون سغد و خوارزم برابري ميكرد. اين استان از زمان هخامنشيان به بعد به صورت يك ايالت ايران بوده است. زمان سامانيان به همراه چندين ايالت ديگر در مجموعه سرزمينهاي خراسان ايران قرار داشت. با ورود اسلام و در سدههاي اوليه آن بهخصوص دوران طلايي اسلام و بعد از آن گرگان نقش مهمي در شكوفايي فرهنگ تمدن اسلامي و ايراني داشته است. به طوري كه دانشمندان و شاعران بزرگي چون عبدالقاهر جرجاني مؤلف اسرار البلاغه و دلايل العجاز و سيد اسماعيل جرجاني مؤلف ذخيره خوارزمشاهي اولين و بزرگترين دايره المعارف پزشكي به زبان فارسي، فخرالدين اسعد گرگاني سراينده ويس و رامين و ميرداماد مؤلف قبستات و صراط المستقيم و مير فندرسكي و … از اين ديار بودهاند. مساحت استان گلستان بالغ بر 7/20437 كيلومتر مربع (1/3درصد از كل مساحت كشور) است. بخش بيشتر استان گلستان آب و هواي معتدل خزري (مديترانه اي) دارد ولي جلگه گرگان به لحاظ مجاورت با صحراي تركمنستان، دوري از دريا و كاهش ارتفاعات، آب و هواي نيمه بياباني و گرم دارد. جنگلهاي مرطوب دامنه هاي شمالي البرز در مشرق به جنگلهاي مينودشت و گلستان ميرسد. قله چالويي شاه کوه از مهمترين قله هاي استان گلستان است كه ارتفاع آن 3750 متر ميباشد. مراتع عمده قشلاقي استان در جلگه گرگان است كه بين رودخانه گرگان و مركز تركمنستان قرار دارند. در اقتصاد استان كشاورزي به ويژه دامداري نقش اساسي دارد. صنايع عمده وابسته به كشاورزي و جنگل و صنايع دستي است.
استان سرسبز گلستان در شمال ايران با وجود مواهب طبيعي بسيار و آثار تاريخي فراوان يكي از مناطق مستعد كشور در جذب گردشگر است.
تركيب قومي، زباني و مذهبي:
تركيب قومي، زباني مردم گلستان در استان گلستان اقوام مختلف نظير فارس، ترك، تركمن، سيستاني، بلوچ، قزاق، زندگي ميكنند.
با وجود تنوع قوميتي، زباني و مذهبي در استان، مردم اين خطه با صلح و صفا به زندگي خود ادامه ميدهند و نقطه اشتراك آنها دين اسلام و فرهنگ ايراني بوده و حلقه اتصال بين آنها زبان فارسي و منافع جمعي و مشتركشان در بهروزي از اين سرزمين حاصلخيز ميباشد.
زبانهاي رايج در اين استان عبارتند از ترکمني، فارسي، مازندراني و بلوچي. اکثريت جمعيت اين استان را ترکمن ها تشکيل ميدهند. فارسي زبانها در مرکز استان سکونت دارند. مازندرانيها در روستاهاي نيمه غربي استان و ترکمن زبانان در بخش شرقي، مرکزي و شمالي استان و همچنين در گرگان (مرکز استان) استان سکونت دارند.
سوغاتيهاي استان گلستان:
مهمترين سوغاتيهاي استان گلستان شامل، صنايع دستي بخصوص قالي، قاليچه، پشتيهاي تركمني، سوزن دوزيهاي تركمني، جاجيمهاي كوهستاني گرگان، صنايع دستي روستايي، ماهي و البته خاويار، پنبه، حلوا اماج ، نان شيريني (زنجفيلي، قطاب) ميباشد.
پيشينه تاريخي مردم گلستان:
استان گلستان از 10 هزار سال پيش آرامشگاه مردمان گوناگوني بوده است. پژوهشهاي تازه نشان داده است كه منطقهي گرگان از 6 هزار سال پيش تمدن پيش از آرياييها را در خود جاي داده بوده است. كهنترين آثار دورهي نوسنگي ايران از غار كمربند و غار هيتو در نزديكي بهشهر پيدا شده است. اين آثار از آشنايي مردمان آن زمان به سفالگري، هنر بافتن، اهلي كردن جانوراني مانند بز كوهي و ساخت ابزارهاي سنگي صيقلي حكايت دارد. كاوشهاي تورنگ تپه، در نزديكي گرگان، نيز نشان داده است كه اين منطقه داراي روستاهاي پر جمعيت، سفالگري انبوه و شبكهي آبياري كشاورزي بوده است و ديرينگي آن دست كم به اندازهي شهر سوخته در سيستان است.
نام اين سرزمين در سنگنوشتههاي هخامنشي، از جمله سنگنوشتهي داريوش در بيستون، به صورت ورگانه و در نوشتههاي پهلوي به صورت گوركان آمده است. تاريخنگاران يوناني از آن با نام هيركاني ياد كردهاند. پدر داريوش هخامنشي زماني فرمانرواي اين منطقه بوده است. اسبسواران گرگاني همواره مورد توجه هخامنشيها بودند و داريوش برخي از گرگانيهاي دلاور را در سپاه جاويدان وارد كرد. ميگويند شهر باستاني استرآباد را خشايارشاه به يادبود زن يهودي خود، كه او را استر(ستاره) نام نهاده بود، ساخت.
پس از برآمدن اسلام، اين منطقه به سال 35 قمري خراجگزار عربهاي مسلمان شد. در روزگار سليمان بن عبدالملك ، يزيد بن مهلب ولايت گرگان را به سال 98 قمري فتح كرد و شهر جرجان را كنار رود گرگان بنا كرد كه از آن پس كرسي ولايت جرجان شد. اين شهر در سدهي 3 و 4 هجري بسيار آباد شد و در روزگار فرمانرواييهاي مستقل ايرانيان به زير فرمان ساسانيان درآمد. سپس گاهي در دست آل بويه و گاهي سامانيان بود تا اين كه آلزيار بر آنجا دست يافتند و به آبادي آن كوشيدند (توجه داشته باشيد شهر جرجان در يورش مغولها ويران شد و شهر كنوني گرگان، كه زماني استرآباد ناميده ميشد، با شهر جرجان ارتباطي ندارد و شهري نوبنياد به شمار ميآيد.)
خاندان آلزيار شناخته شدهترين فرمانروايان اين منطقه هستند كه از آغاز سدهي چهارم(316 قمري) تا ميانهي سدهي پنجم(435 يا 441 قمري) در منطقهي گرگان، طبرستان و گيلان فرمانروايي كردند و گاهي تا ري، اصفهان، همدان و دينور را نيز در فرمان خود داشتند. مرداويج ، بنيانگذار اين دودمان، ريشهي خود را به شاهان گذشتهي ايران ميرساند و در سر داشت بغداد را به چنگ آورد و پادشاهي ايرانيان را بار ديگر بنيان گذارد. با اين همه، نه تنها او بلكه فرمانروايان پس از او نيز نتوانستند به چنين آرزوهاي بزرگي دست پيدا كنند و سلجوقيان به فرمانروايي آنها پايان دادند.
قابوسبن وشمگير ، شناخته شدهترين فرمان روايان آلزيار است كه آوازهي دانش دوستياش باعث شده بود بزرگاني چون ابوريحان بيروني و ابنسينا به سوي گرگان بروند. بيروني برخي از پژوهشهاي خود را در پيرامون شهر گرگان انجام داد و نخستين كتاب مهم خود، به نام آثار الباقيه عن قرون الخاليه ، را به نام قابوس نوشت. از خود قابوس كتابي با نام قابوسنامه برجاي مانده است كه از آثار ادبي و اخلاقي مهم ايران به شمار ميآيد. بناي برج قابوس ، در شهر گنبدكاووس) نيز به فرمان او ساخته شده است كه بزرگترين بناي آجري جهان به شمار ميآيد.
نامآوران گلستان:
1. ابوسهل عيسي بن يحيي مسيحى. به سال 388 قمري در گرگان به دنيا آمد. او از پزشكان نامدار سدهي چهارم و پنجم هجري به شمار ميآيد. دو اثر شناخته شده به نامهاي المائه فيطب (در پزشكي) و فيعلوم طبيعي(در علوم طبيعي) دارد. ميگويند كتاب پزشكي او سرمشق ابنسينا در نگارش قانون بوده است.
2. ابوالقاسم حمزه بن ابراهيم السهمي. به سال 345 قمري در گرگان به دنيا آمد و در سال 427 در نيشابور در گذشت. تاريخ جرجان يا معرفه علماء اهل جرجان شناخته شدهترين اثر اوست كه زندگينامهي 1194 تن از راويان حديث از مردم جرجان و پيرامون آن را در خود دارد.
3. فخرالدين اسعد گرگانى. از شاعران داستانسراي سدهي پنجم هجري كه داستان كهن ويس و رامين را به نظم درآورد. پيشينهي اين داستان به زمان اشكانان ميرسد كه بر سر زبانها افتاده بود. فخرالدين آن را به نظم درآورد و كار او را نخستين منظومهي عشقي ميدانند.
4. سيد اسماعيل جرجانى. از پزشكان نامدار ايران در سدهي پنجم هجري و نويسندهي كتاب ذخيرهي خوارزمشاهي است. كتاب او را نخستين كتاب پزشكي ميدانند كه به زبان فارسي نوشته شده است. اغراض الطب، التذكره الاشرفيه في الصناعه الطبيه و يادگار از ديگر آثار اوست. به سال 531 قمري درگذشت.
5. عبدالقاهر جرجانى. اديب و زبانشناس و از پايهگذاران دانش معاني و بيان. اسرار البلاغه، اعجاز القرآن، دلائل الاعجاز و العوامل المائه(عاملهاي صدگانه) از آثار اوست.
6. شريف جرجاني. سيد علي بن محمد(816-740 قمري) از متكلمان و فيلسوفان حنفي مذهب كه شاه شجاه آلمظفر(حافظ براي او شعر سروده است) او را براي آموزش به شيراز فراخواند. امير تيمور او را به سمرقند فرستاد، اما پس از مرگ امير به شيراز بازگشت و در همانجا درگذشت. تعريفات جرجاني، ترجمان القرآن، امثله، صرف مير، صغري و كبري از آثار اوست.
7. شمسالدين محمد جرجاني. اديب، نحوي و متكلم شناخته شدهي ايران و پسر سيد شريف جرجاني كه دو كتاب صغري و كبري را از فارسي به عربي ترجمه كرد. شرح ارشاد تفتازاني در نحو از ديگر آثار اوست. به سال 838 در شيراز درگذشت.
8. سيد محمد باقر داماد(ميرداماد). فيلسوف و عارف دورهي صفويه كه معلم ثالث(سوم) نام گرفت. ملاصدرا از شاگردان اوست. بيش از 50 كتاب دارد. شرق الانوار، صراط المستقيم، افق المبين، تقويم ايمان، حبل المتين و سدره المنتهي از آثار اوست.
9. ميرفندرسكى. فيلسوفان و عارفان دورهي صفويه كه با ميرداماد، شيخ بهايي و ملاصدرا همدوره است. در روستاي فندرسك به سال 970 قمري به دنيا آمد. او در حكمت طبيعي و رياضي نيز دست داشته است. رساله الصناعيه و مقاله في حركت از آثار اوست.
10. مخدومقلي فراغى. شاعر بزرگ تركمن كه شعرهاي او به چند زبان ترجمه شده است. آرامگاه او در روستاي آقتوقاي كلاله ساخته شده است.
صنايع دستی:
در استان گلستان نيز همانند ساير استانهای کشورمان ، توليد صنايع دستی خاص منطقه رايج است که مهمترين آنها قالی، گليم، پلاس و جاجيم، ساخت زيورآلات ، سوزندوزی ، ابريشم دوزی و نمد مالی است.
جاهاذبه های گردشگری گلستان:
استان گلستان به دليل آب و هوا ، پوشش گياهي و پاركهاي طبيعي زيبايي ، مانند پارك ملي گلستان ، از مركزهاي مهم گردشگري ايران به شمار ميآيد. در مناطق كوهستانی شهرستان گرگان مراتع و چمنزارهای فراوان توام با جنگل های انبوه وجود دارد كه از قابليتهاي گردشگري بسيار بالايي برخوردار هستند. عمارت كاخ اختصاصي، كاخ شاسمن، كاخ آغا محمدخان، تورنگ تپه ، پلآققلا ، بازار قديميگرگان، مسجد جامع گرگان، مسجد گلشن، مسجد امام حسن عسگري (ع)، امام زاده روشن، امامزاده نور (اسحاق)، امام زاده هنديجان، موزه گرگان، سد اسكندري (ديوار دفاعي)، آب انبار گرگان، مدرسه عماديه، خانه خراساني و خانه امير لطفي همراه با جاذبه هاي طبيعي پرشمار اين استان؛ از مكانهاي ديدني و تاريخي شهرستان گرگان به شمار ميآيند.
مکارم اخلاق
یکشنبه 91/09/19
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود:
بر شما باد رعایت مکارم اخلاق، که خداوند مرا بر آن ها مبعوث نمود، و ـ بعضی از ـ آن ها عبارتند از: کسی که بر تو ظلم کند ـ به جهت غرض شخصی ـ او را ببخش، کسی که تو را نسبت به چیزی محروم گرداند کمکش نما، با شخصی که با تو قطع دوستی کند رابطه دوستی داشته باش، شخصی که به دیدار تو نیاید به دیدارش برو.
بحارالانوار،ج66،ص375
شهید توبالا رفته ای من درزمینم برادر روسیاهم شرمگینم 2
جمعه 91/09/17
سيد حسين حسيني اتراچالي
نام پدر : سيد حيدر
محل شهادت : هورالهويزه
تاریخ تولد : 1346
تاریخ شهادت : 1363
مزار:گلزار شهدای امام زاده عبدالله گرگان
زندگينامه شهيد:
عاشق دلباخته و طلبهي مجاهد و خستگيناپذير عرصههاي نبرد، سيد حسين حسيني اتراچالي سال 1346 در روستاي نومل از توابع شهرستان گرگان پا به عرصه گيتي نهاد. وي در دامان پرفيض مادر بزرگوار و نيز تحت حمايت و تربيت پدر گراميش، موفق گرديد، دوران كودكي خود را با پيشرفتهاي شايان توجه پشت سرگذارد. سپس در سن 7 سالگي وارد مدرسه شد و تحصيلات خود را تا سوم راهنمايي ادامه داد. بعد از آن جهت فراگيري تعليمات ديني وارد حوزهي علميه شد، تا جوهرهي وجودش را بيشتر با آئين اسلام آشنا سازد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل بسيج مستضعفين به عضويت اين نهاد مردمي درامد و به عنوان يك بسيجي پيرو خط امام، فعاليتهاي خويش را گسترش داد. دورهي آموزش رزمي را در بسيج، سپري كرد. زيرا ميخواست نقش مؤثري را در دفاع مقدس بر عهده بگيرد. اگرچه قبل از انقلاب اسلامي، بدليل سن كمش، نتوانسته بود آنچنان كه بايد و شايد فعاليت نمايد. اما بعد از آغاز جنگ تحميلي ديگر نتوانست در مقابل تهاجم نظامي دشمنان جنايتكار سكوت كند، لذا تصميم گرفت به جبهه عزيمت كند. وي ابتدا در بهمن سال 1361 و بار دوم در بهمن ماه 1362 و در نهايت در بهمنماه 1363 به جبهههاي نبرد حق عليه باطل اعزام شد، كه در آخرين اعزامش پس از گذشتن از اتوبان «بصره»، در عمليات عظيم «بدر» با آن همه احساس مسئوليتي كه از خود نشان ميدهد، روح ناآرام و پرتلاطم او آرام ميگيرد و قطرهي، جدا مانده از درياي عشق، به درياي وصال نايل ميآيد و جان به جان آفرين تسليم ميكند.
فرازهايي از وصيتنامه شهيد:
آنانكه در راه خدا ميجنگند و همچون اثري نفوذناپذيرند، آنها محبوب خداوندند.
پدر و مادرم، زماني كه شما را به خاطر الله و دين اسلام و كشور اسلاميمان ترك كردم، روحم در ميان شما پرواز ميكرد و هم اكنون كه شهيد شدهام، روحم در ميان شماست.
شهادت ارثي است كه از حسين بن علي(ع) به ما رسيده. اين راهي است كه همهي ما بايد برويم و چه بهتر كه، في سبيل الله باشد. راهي كه چه بكشيم و چه كشته شويم، پيروزيم.
پدرم، اگر ميخواهي از زحمتهايي كه براي من كشيدهاي، بهرهاي ببري، صبر پيشه كن، به شايعات گوش نكن، قدر امام را بدان كه به حق نايب امام زمان(عج) است.
مادرم، نميتوانم بگويم كه در مرگ من گريه نكن، مادري كه براي فرزندش شبهاي طولاني نخوابيده است و روزهاي دراز كه كنار گهواره نشستهاي. گريه كن مادرم. گريه كن تا استكبار جهاني بداند كه هرچند فرزندان اين امت را از ما گرفتهاند وليكن مادرانشان زندهاند تا شهيداني ديگر بپرورانند. گريه كن مادرم، ولي نه آنطور كه منافقين خوشحال شوند. هميشه به ياد خدا باش و خدا را در نظر بگير. مادرم، از اينكه فرزندي شايسته برايت نبودم، طلب بخشش ميكنم.
در مگر من غم و اندوه به خود راه ندهيد. چون من راهي را رفتهام كه عاشقش بودم و به مرگي از اين دنيا كه افتخارم و آرزويم بود.
امام را، امام را تنها نگذاريد اگر مسلمانيد.