مطلب2

از جمله درسها و پیام هایی که نهضت عاشورا برای ما دارد حضور و مشارکت موثر زنان در این قیام است. در قیام امام حسین(ع) مشاهده میکنیم که زنان و دخترانی همچون زینب، ام کلثوم، رقیه، سکینه، رباب و زنان و مادران و دختران دیگری همراه و پا به پای همسران و فرزندانشان در این حادثه عظیم حضور داشتند. این حضور زنان به زنان و دختران جامعه ما این درس را میدهد که همیشه همراه و یاور همسر و فرزندان خود باشند و در همه عرصه های زندگی یار و یاور آنها باشند.

زنان نقش آفرین در نهضت عاشورا
فعالیتهای اجتماعی در جامعه مخصوص مردان نیست، بلکه زنان به عنوان یک تکلیف حق دارند در جامعه، با حفظ ارزشهای اسلامی حضور فعال داشته باشند. بررسی تاریخ عاشورا نشان می‏دهد که علاوه بر مردان، زنان نیز در آن نقش داشته‏اند. زمینه ساز این حضور و کسی که زنان را همراه خود در کربلا آورد، امام حسین(ع) بود. از آنجا که امام معصوم(ع)، هیچ کاری را بدون حکمت انجام نمی‏دهد، آوردن زنان و کودکان به کربلا اقدامی کاملاً حساب شده و در راستای مسؤلیت پذیری زنان، برای نیل به اهداف این نهضت بوده است. گرچه عده‏ای با بردن زنان و کودکان در کربلا مخالف بودند، و لی شخص امام نسبت به مشاکت آنان در جریان این نهضت اصرار داشت.
از نظر امام حسین(ع)، حضور زنان برای به ثمر رسیدن نهضت عاشورا ضروری بود. زیرا حضرت می‏دانست دستگاه یزید، علی رغم جنایاتی که در کربلا مرتکب خواهد شد، با یاغی نشان دادن آن حضرت و یارانش، مسیرنهضت را تغییر خواهد داد. تنها کسانی که می‏توانند از این واقعه جلوگیری نمایند، حضور زنان در کربلا و اسارت آنان بود و به همین جهت زنان را با خودش آورد. این اقدام حضرت موجب شد تا توطئه دشمن با افشاگری و بیان حقایق توسط اسرای کربلا شکست بخورد و امام حسین(ع) و قیامش در تاریخ بماند و به نسلهای آینده منتقل گردد.
شهید مطهری در مورد نقش زنان در حادثه عاشورا می‏نویسد: تاریخ کربلا یک تاریخ و حادثه مذکر و مؤنث است؛ حادثه‏ای است که مرد و زن هر دو در آن نقش دارند.زنانی که در حادثه عاشورا حضور داشتند، چه از اهل بیت امام حسین(ع) و چه از یاران آن حضرت بسیار بودند. آنگونه که مورخین نوشته‏اند؛ زینب، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه، ام هانی، سکینه و فاطمه دختران سید الشهدا، رباب، عاتکه، دختر مسلم بن عقیل، مادر وهب و… از زنان حاضر در کربلا بودند. در این جا به طور خلاصه ‏به برخی از زنانی که در حادثه عاشورا نقش داشته اند اشاره می‏شود:

۱-  زینب کبری(س):
نقش آفرین اصلی نهضت عاشورا، حضرت زینب(س) است. زینب(س) در پنجم ماه جمادى الاولى سال پنجم و یا ششم ق. در مدینه و در خانه امام علی(ع) چشم به جهان گشود. القاب آن حضرت؛ عقیله‏ى بنى هاشم، زینب کبرى، صدیقه صغرى، عالمه غیر معلمه، عارفه، عامله و… است. زینب کبرى در سال هفدهم ق. با پسر عموى خود، عبدالله بن جعفر بن ابى طالب ازدواج کرد و این ازدواج بر اساس اشاره‏اى که پیامبر خدا (ص) داشت، صورت گرفت. زیرا آن حضرت فرمود: «بَنَاتُنَا لِبَنِینَا وَ بَنُونَا لِبَنَاتِنَا.» ثمره‏ای این ازدواج چهار یا پنج فرزند به نام‏هاى محمد، جعفر، عون، على و ام کلثوم بود که دو تن از فرزندان آن حضرت به نام‏هاى «عون‏» و «محمد» در رکاب امام حسین(ع) در کربلا شهید شدند.
حضرت زینب (س) داراى فضایل بسیارى می باشد و برخى القاب آن حضرت، گویاى فضایل بى‏شمار آن بانوى بزرگوار است. فضائل، علم، عصمت و عفت او همچون مادرش زهرا(س)می‎باشد. امام سجاد(ع) در فضایل عقیله‏ى بنى هاشم مى‏فرماید: «یَا عَمَّهُ…أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَهٌ غَیْرُ مُعَلَّمَهٍ فَهِمَهٌ غَیْرُ مُفَهَّمَه‏»عمه جان تو بحمد الله عالمه‏اى هستى بدون این که معلم داشته باشى و تو فهمیده‏اى هستى بى‏آن که کسى مطالب را به تو یاد داده باشد.
زینب زن شجاع، صبور و بردبار، مجسمه‏ی تقوا و در مقابل امواج خروشان سختی ها مقاوم بود و به«ام المصائب»لقب یافت. ایشان براساس شرطی که در ضمن عقد کرده بود، در کربلا همراه برادرش حضور داشت و عصر عاشورا، نه تنها از امام سجاد(ع) پرستاری می‏کرد؛ بلکه جمعی از زنان و کودکان داغدار، گرسنه، تشنه، مجروح و کتک خورده را که شدیدا به سر پرستی و نوازش های عاطفی نیاز داشتند تحت حمایت معنوی خود قرار داد.

2-  ام کلثوم:
ام کلثوم دختر دوم امام علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) است که در کربلا حاضر بود. ام کلثوم در سال شش ق. متولد شد و از زنان فاضل، بلیغ و فهیم بنی هاشم بود. ام کلثوم مانند خواهرش زینب شیر زنی بود که در دامان مادری چون زهرا(س) و تحت نظارت پدری چون امیرمؤمنان(ع) بزرگ شد و از زنان قهرمان تاریخ به شمار می‏آید. ام کلثوم همراه برادرش ابا عبدالله الحسین(ع) به کربلا آمدو در شب عاشورا همراه خواهرش زینب از اطفال پرستاری و نگهداری می‏کرد.
۳- سکینه:
سکینه دختر امام حسین(ع) می‏باشد که در کربلا حضور داشت و پس از واقعه عاشورا همراه دیگر بانوان و اهل بیت به اسارت رفت، نام او آمنه و مادرش رباب بود. سکینه از زنان بزرگ اهل بیت(ع) بود و به صفات کمال و خصال نیک و پسندیده، شهرت داشت. ایمانش به مرحله‏ی کمال و اطمینان قلبی رسیده بود و لقب سکینه یاد آور سکون و وقار اوست. زیرا سکینه به معنای سکون و آرامش است.
۴-  فاطمه کبری:
ایشان نیز دختر امام حسین (ع) می‏باشد و در عبادت و معنویت مقام بالایی داشت و پیوسته شب زنده دارو روزه دار بود و از زنان زاهد، مجاهد و نمونه به حساب می‏آید. ایشان به همراه همسرش،«حسن مثنی» فرزند امام حسن مجتبی(ع)، در کربلا حضور داشت و شاهد مصائب دردناک روز عاشورا بود. اما این سختی‏ها و مصائب، نتوانست از روحیه‏ی قوی و شجاعت کم نظیر فاطمه بکاهد و بلکه برمقاومت و پایداری او افزود.
فاطمه کبری، پیام‌ رسان‌ نهضت عاشورا بود و باید همانند همه اش زینب پایه‌های‌ کاخ‌ ستم را فرو ریزد. از این‌ رو در مرکز حکومت عبیدالله‌ (کوفه‌) با خطبه‌ای‌ ستمگری‌ بنی‌ امیه‌ را افشا کرد و به‌ دنیا پرستان‌ فهماند که‌ خون‌ حسین‌(ع) در رگ‌های‌ فاطمه‌اش‌ جریان دارد.
۵-  مادر عمر و بن جناده:
ام عمرو، زنی‏دلیر، مجاهد و با غیرت بود و به همراه شوهرش، «جناده بن حارث انصاری»، برای یاری ابا عبدالله به کربلا آمد. ام عمرو بعد از شهادت همسرش جناده، فرزندش عمرو را برای یاری سید الشهدا(ع) و ادامه‏ی راه پدرش، راهی میدان کرد. عمرو، به تشویق مادرش خدمت امام حسین(ع)شرفیاب شد و با مشاهده جمال ملکوتی و جذاب آن حضرت آتش شوق در نهادش افروخته شد و با چهره‏ای باز و شکفته، اجازه‏ی میدان خواست. حضرت فرمودند: «این نوجوان پدرش کشته شده و شاید مادرش راضی به چنین امری نباشد؛ اجازه ندهید به میدان برود.»
عمروگفت: «من با تشویق و ترغیب مادرم به حضور شما شرفیاب شدم تا مرا به میدان جنگ بفرستید. سرانجام، حضرت به وی اجازه‏ی نبرد دادند. این نوجوان برخلاف عادت مرسوم عرب که افراد در میدان جنگ با ذکر نام پدر و اجداد، خود را معرفی می‏کردند این چنین به معرفی خود پرداخت:
«اَمیری حسینٌ وَ نِعْمَ الامیر سُرورُ فؤاد البشیر النذیر
علیُّ و فاطمهُ والده فَهَلْ تَعْلَمونَ لَهُ مِنْ نَظیرٍ»
آقا و امیر من حسین است و چه آقای خوبی است، مایه خوشحالی قلب پیامبر بشارت دهنده و ترساننده است. علی و فاطمه پدر و مادر اویند، آیا برای او نظیر و مانندی می‏شناسید؟
عمرو پس از پیکاری شدید ردای شهادت پوشید، جسد ش بر زمین افتاد. مزدوران اموی بر کشته او نیز رحم نکردند پیش رفتند و سر او را از تن جداکردند و به سوی سپاه امام حسین(ع) انداختند. مادر عمرو که با قلبی مطمئن و دلی آرام و زبانی شاکر به این صحنه می‏نگریست، گفت: «با شهادت همسر و فرزندم، خود را نزد خداوند سر افراز می‏بینیم.» سپس سر بریده عمرو را در آغوش گرفت و گفت: «آفرین بر تو پسرم! مرحبا به این همت والا و ایثار و جانبازی تو.»
آن گاه این بانوی قهرمان سر را با تمام خشم به سوی دشمن افکند و به وسیله‏ی آن یک نفر را کشت. سپس عمود خیمه را برداشت، به مبارزه با کفار پرداخت و دو نفر از آنان را به قتل رساند.او چنین رجز می‏خواند:
«انی عجوز فی النساء ضعیفه خاویه بالیه نحیفه
اضربکم بضربه عنیفه دف بنى فاطمه الشریفه.»
من پیرزنى ضعیف و خمیده و پوسیده و نحیف می‏باشم. من شما را به وسیله ضربتى سخت براى یارى کردن فرزندان فاطمه شریفه می‏زنم.
تصور این امر و درک چنین عظمتی برای یک زن که با شهادت همسرش، نوجوان یازده ساله‏اش را نیز به میدان نبرد و برای شهادت اعزام نماید، جز برای آن زنانی که در مرحله بالایی از ایمان قرار دارند، امکان‏پذیر نیست.
۶- ام وهب:
ام‌ وهب‌ زنی‌ مسیحی‌ بود که‌ در زمان امام‌ حسین‌(ع) اسلام آورد و شوهرش ‌عبدالله‌ بن‌ عمیر کلبی‌ بود. این زن، وقتی از ورود امام حسین(ع) به کربلا اطلاع پیدا کرد به اتفاق شوهرش شبانه از کوفه به کربلا آمد و به امام پیوست. طبری این جریان را از ابوجناب کلبى چنین نقل می‏کند: یکى ازافراد قبیله ما به نام عبدالله پسر عمیر از بنى علیم به کوفه آمده بود و نزدیک چاه جعده در محله‏ی همدان خانه‏اى داشت. زن وى نیز که از تیره نمر بن قاسط بود معروف به نام «ام وهب« با وى بود. عبدالله وقتی جماعتی را دید که عازم کربلا است از کار آنها سؤال کرد، گفتند: «آنها را به سوى حسین پسر فاطمه دختر پیامبر خدا روانه مى‏کنند.»، گفت: «به خدا به پیکار مشرکان علاقه داشتم و امیدوارم ثواب پیکار با اینان که به جنگ با پسر دختر پیامبرشان مى‏روند به نزد خدا بیشتر از ثواب پیکار مشرکان باشد.»
عبدالله، به خانه اش رفت و آنچه را شنیده بود به همسرش گفت و قصد خویش را با او در میان گذاشت. زن گفت: «کار صواب مى‏کنى، خدا تو را به بهترین راه هدایت کند، برو، ولی مرا نیز همراه خویش ببر.» پس شبانه هردو راه افتادند و به کربلا آمدند.
در روز عاشورا، عبدالله بن عمیر کلبى جزء اولین کسانی بود که اجازه میدان گرفت و در صحنه نبرد به این مضمون رجز مى‏خواند: «اگر نمى‏شناسید، من فرزند کلبم. نسب از تیره علیم دارم، مردى زهره دار و عصب ‏دارم، و هنگام حادثه سست نیستم.» اوخطاب به همسرش می‏گوید: «ام وهب! تعهد مى‏کنم که در ضربت زدن، از آنها پیش‏دستى کن

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.